فلسفه وجود امام معصوم از منظر ابن سینا
بحث ما در مورد علیت و علت علل بود ابتدا در مورد تصویر دقیق خود علیت و سپس به اثبات علت همه علل ها پرداختیم تا آنجا که براهین حکیم فارابی و سپس خواجه نصیر الدین طوسی رضوان الله علیه را نقل کردیم و سپس به نقد و تحلیل ادعای ماتریالیست ها پرداختیم.
ان شاءالله ادامه ی بحث علیت باشد پس از محرم و ایام سوگواری، زیرا حقیر با توجه به اینکه چند روز پیش روز بزرگداشت رئیس حکمت اسلامی یعنی بوعلی سینا بود و این روز میان دو واقعه بزرگ یعنی عید غدیر و واقعه عاشورا واقع شد ترجیح دادم برهان شیخ بر ضرورت وجود دین و امام معصوم و انسان کامل را بیان کنم همانطور که در عید غدیر وعده دادیم گفتیم شیخ یک برهان روان ولی بسیار دقیق در مورد ضرورت وجود انسان کامل و ولی معصوم دارد و چون علی بن ابی طالب و حسین بن علی مصداق کامل این انسان کامل و ولی معصوم هستند در این ایام پیش رو به نقل و تفسیر برهان شیخ می پردازیم.
شیخ یک کتابی دارد به نام "اشارات و تنبیهات" این آخرین کتابی است که شیخ در عمر پر فروغ خود به رشته تحریر درآورده است و چون آخرین کتاب شیخ است از لحاظ محتوی در دوران پختگی نوشته شده است، همانطور که از نام این کتاب مشخص است شیخ در این کتاب با ایما و اشاره ما را به حقیقت سیراب نموده است کتابی که پس از هزار سال تفسیر توسط حکمای ما از خواجه تا ملاصدرا و از ملاصدرا تا به امروز هنوز ابعاد پنهانی برای ما دارد و به معنای دقیق از حقایق آن آگاه نشده ایم.
فصل های این کتاب را شیخ "نمط" نامیده است نمط یعنی سفره، سفره هایی که غذاهایی برای روح در آن آماده شده است، نمط نهم این کتاب "مقامات العارفین" است که در این نمط شیخ راه و روش عرفان و سیر سلوک را بیان می کند که در فصل چهارم به ضرورت وجود عارف کامل اشاره کرده و برهان اقامه می کند که تمدن بشری بدون عارف کامل امکان پذیر نیست، انسان هر چه از لحاظ علم و دانش و فلسفه و ثروت پیشرفت کند مادامیکه عارف کامل در میانش نباشد خبری از تمدن بشری در میان ایشان نبوده و نخواهد بود عارف کامل کسی که است وجودش در حق تعالی غرق شده است و عقلش بر تمام اعمالش سیطره دارد و از او خطایی سر نمی زند و جز جز اعمالش موافق رضای حق تعالی است و جهان را و حتی خودش را صرفا تجلی از حق تعالی می داند.
چون بیان شیخ در اشارات به اشارت است و نیاز به رمز گشایی دارد من ابتدا سخن شیخ را به تقریر خودم بیان کرده و سپس عین سخن او را بیان کرده و سپس تفسیر مفسرین را بیان می کنیم.
شیخ در فصل چهارم از نمط سوم می فرماید چون انسان تنها موجودی است که نمی تواند به تنهایی امر زندگی خودش را اداره کند و برای شکوفایی استعداد اش نیاز به هم نوع های خود یعنی نیاز به جامعه دارد تا در جامعه تقسیم کار بشود و هر کس کار احتیاجی از بشر را رفع کند زیرا اگر بنا بشود یک نفر تمام کارها را به تنهایی عهده دار شود و این امر محال است برای مثال یک نفر باید مکانیک، خیاط، بنا، قصاب، نانوا، معلم و استاد و در علم در همه شاخه ها از جمله پزشکی ریاضی و فیزیک و مهندسی و تمام گرایش علوم انسانی و هزاران بلکه میلیون ها تخصص دیگر را یکجا داشته باشد زیرا به همه این موارد در محل خودش نیاز دارد اما چنین چیزی محال است.
...وَخُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِيفًا
انسان ناتوان آفریده شده است.(نسا/۲۸)
لذا انسان به حکم آنکه ضعیف است پناه به اجتماع آورده، در اجتماع هم تقسیم کار شده و هر کسی تخصصی کسب کرده و با تقسیم کار حوائج یکدیگر را رفع می کنند. این قدم اول.
انسان در ارتباط با سایر انسان ها نیاز به تبادل و یا به قول شیخ نیاز به داد و ستد دارد یعنی خودش تخصصی دارد آن تخصص را به جامعه عرضه کرده و متقابلا از تخصص دیگران استفاده می کند حال که پای داد و ستد به میان آمد دو چیز ضرورت پیدا می کند: #قانون و #عدالت.
وقتی داد و ستد تحقق پیدا باید اولا قوانین وضع شود ثانیا این قوانین عادلانه به اجرا در آید.
شیخ از دو راه یکی وضع قوانین و دوم اجرای عادلانه آن استناد به نبوت و امامت می کند.
شیخ می فرماید برای وضع و مخصوصا اجرای قوانین نیاز به انسانی است که از سایر انسان ها ممتاز بوده باشد و دارای علامات و آیاتی باشد که اطاعت او بر همه ی انسان ها سهل و راحت باشد.
پس؛
۱) انسان موجودی است که استعدادهایش در اجتماع و در ارتباط با سایر هم نوع های خود شکوفا می شود لذا نیاز به اجتماع هم نوع های خود دارد.
۲)در این اجتماع داد و ستد وجود داشته زیرا بدون داد و ستد ارتباط و دنبالش شکوفایی استعداد امکان پذیر نیست.
۳)چون در میان انسان ها داد و ستد وجود دارد باید اولا قانون و ثانیا اجرای عادلانه وجود داشته باشد.
۴)ما برای وضع قانون و اجرای عادلانه ی آن نیاز به انسان کامل داریم، انسان کامل کسی است که در حق تعالی غرق شده و مبرا از خطا است لذا در وضع قوانین و اجرای عادلانه آن به او نیازمندیم.
یعنی اگر انسان کامل که مظهر عدالت است نباشد عدالت و قوانین عادلانه نیست و اگر قوانین عادلانه نباشد داد و ستد نخواهد بود و اگر عدالت و قوانین عادلانه نباشد شکوفایی استعدادهای انسانی و به طور کلی تمدن بشری امکان وجود نخواهد داشت.
این بود مختصری از تفسیر سخن شیخ در مورد فلسفه دین و ضرورت وجود نبوت و امامت از پست بعد اطراف این بحث را گرفته و در مورد ضرورت نبوت و ارتباط دقیق آن با وضع و اجرای عادلانه قوانین بیشتر صحبت کرده و نظر دانشمندان اسلام و اروپا مطرح می شود.
منبع: https://t.me/omidsoltani5
این مطلب در تاریخ: پنجشنبه 13 شهریور 1399 ساعت: 0:31 منتشر شده است
برچسب ها : فلسفه,