رد راسل بر عدم وجود خدا
برتراند راسل در كتاب كوچكی به نام چرا مسیحی نیستم؟ كه از او به جای مانده براهین اثبات وجود خدا را انتقاد می كند، از جمله برهان علة العلل را درباره ی این برهان می گوید:
«اساس این برهان عبارت از این است كه تمام آنچه را كه ما در این جهان می بینیم دارای علتی است و اگر زنجیر علتها را دنبال كنیم سرانجام به نخستین علت می رسیم و این نخستین علت را «علة العلل» یا «خدا» می نامیم. »
.
آنگاه این برهان را چنین انتقاد می كند:
.
«به هنگام جوانی درباره ی این مسائل ژرفا نمی اندیشیدم و برهان علة العلل را تا مدتی مدید پذیرفتم، تا آنكه روزی به سن هجده سالگی به خواندن اتوبیوگرافی جان استوارت میل بدین جمله برخوردم: «پدرم به من می گفت كه این پرسش: چه كسی مرا آفرید؟ جواب ندارد، زیرا بلافاصله این سؤال مطرح می شود كه چه كسی خدا را آفرید؟ جمله ای بدین سادگی دروغ برهان علة العلل را برایم آشكار ساخت و هنوز هم آن را دروغ می دانم. اگر هر چیز باید علتی داشته باشد پس خدای را نیز علتی باید. اگر چیزی بدون علت وجود تواند داشت این چیز می تواند هم خدا باشد و هم جهان. پوچی این برهان به همین جهت است».
.
رد عقیده راسل با فلسفه اسلامی:
جنید بغدادی را پرسیدند چه دلیلی بر وجود خدا هست؟ جنید گفت:
«روشنی صبح ما را از چراغ بی نیاز کرده است».
اما بپردازیم به نقد سخن راسل که باید گفت آنچه اینان توجه نکرده اند مناط و نیاز معلول به علت است یعنی هر حادثه یا معلولی نیاز به علت دارد قانونی است قطعی و ضروری و لایتغیر، اما این سوال را مطرح نمی کنند،
که چرا معلول به علت نیاز دارد؟ به دیگر بیان چه چیزی در معلول باعث نیاز به علت می شود؟
آقایان پنداشته اند نیاز معلول به علت در وجود است، یعنی هر چه وجود دارد، علتی دارد خدا هم وجود دارد،پس نیاز به علت دارد.
این گونه اندیشه کرده است که تحت عنوان یک فیلسوف اما مانند یک کودک پنج ساله نتیجه گرفته است که ما را چه کسی خلق کرده؟ می گویم خداوند، و بعد می گوید خدا را چه کسی خلق کرده؟!! «در این بیان موجود بودن مساوی معلول بودن است.»
البته راسل معذور است زیرا این بحثی است که مانند هزاران بحث دیگر فقط در بین حکمای اسلامی مطرح شده است و در تاریخ فلسفه غرب در هیچ دوره ای بیان نشده است.
اما پاسخ حکمای اسلامی به این پرسش که نیاز معلول به علت در چیست به بیان های زیر می باشد:
عده ای از فلاسفه قائل به نظریه حدوثی اند، یعنی معتقدند چیزی که قبلا نبوده و بعد به وجود آمده نیاز به وجود آورنده دارد که آن علت است،
و خداوند، عدم به قبل از وجودش راه ندارد تا نیاز به علت داشته باشد.
عده ای دیگر می گویند:
تمام کمالات به وجود بر می گردد و تمام نواقص به عدم،
و همچنین صرف نیاز که نقص است چیزی را معلول می کند،
خدا وجود محض اولا
وجود محض عین کمال است ثانیا،
پس خداوند معلول نیست(نیازمند نیست) که علت بخواهد.
معلول از آنجایی که ناقص است نیاز به علت دارد پس «نیاز معلول به علت، خود علت است».
منبع: https://www.instagram.com/omidsoltani55/
این مطلب در تاریخ: پنجشنبه 28 مرداد 1400 ساعت: 22:58 منتشر شده است